می‌خواهید فروشنده باشید یا بازاریاب؟ شاید به محض خواندن این سوال به آن پاسخ دهید اما اگر درمورد جزییات بیشتر با شما صحبت کنید، بعید نیست که سردرگم شوید و از پس کشیدن یه مرز
از سال ۱۹۹۴ تا امروز، تجارت الکترونیک در مسیر پر پیچ و خمی پیش رفته. حالا دیگر خریداران آنلاین، تنها دستگاه‌های الکترونیک و کامپیوترها را به سبد خرید آنلاین‌شان وارد نمی‌کنند. بلکه مایحتاج روزمره‌شان را
می‌دانیم که با دیدن چند نشانه منفی، نباید دست از تلاش بکشید و به راحتی از خیر مذاکره فروش بگذرید؛ اما این را هم خوب می‌دانیم که تلاش‌های شما، قرار نیست در هر شرایطی و
از زمانی که ری تاملینسون اولین ایمیل را در سال ۱۹۷۱ ارسال کرد این راه ارتباطی، جزئی جدایی ناپذیر از زندگی ما شد. کارشناسان مرگ آن را پیش بینی کرده‌اند، قرار بود شبکه‌های اجتماعی ایمیل
خوانده شدن ایمیل فروش می‌تواند شما را یک قدم به هدفتان نزدیک‌تر کند. شما هم مثل همه فروشنده‌ها خوب می‌دانید که فتح صندوق دریافت ایمیل‌ها، پایان راه نیست و باز شدن ایمیل، خوانده شدن آن
فرض کنید عبارت « تولید سرنخ » را در گوگل سرچ می‌کنید. روی چند لینک از نتایج جست و جو کلیک می‌کنید و وارد سایت‌های مختلف می‌شوید. سایت‌هایی که در آنها به بازاریابی و فروش
تهیه کنندگان و کارگردانان سینمایی و برنامه‌های تلویزیونی وقت زیادی را صرف درست کردن صحنه فیلم‌برداری، صدا و نورپردازی‌ها می‌کنند؛ به دلیل اینکه می‌دانند بیننده می‌تواند حتی به صورت ناخودآگاه درست و غلط را در
«بسیاری از مدیران فروش نمی‌دانند که رسیدگی به کمپین‌های متعدد بیش از اندازه حجم کار را بالا می‌برد و فقط وقتی با آمارهای پایین روبرو می‌شوند، فریاد اعتراضشان بلند می‌شود.» این گلایه‌ای است که بسیاری
نرخ شکنی یا عرضه محصولاتی که بهای تمام شده پایینی دارند، موفقیت سیستم‌های فروش را تضمین نمی‌کند. حتی در راکدترین بازارها و بحرانی‌ترین شرایط اقتصادی، همیشه می‌توان مشتری‌هایی را پیدا کرد که برای خرج کردن
همه چیز به ذهنیت شما برمی‌گردد؛ به نگاهی که به فروش و البته نقش خودتان در روند فروش دارید. باور کنید مشتری‌های شما نکته‌سنج‌تر از آن هستند که تردیدها و اما و اگرهایتان را نبینند
