برای مبارزه با اضطراب آماده‌اید؟ شاید به تنهایی از پس این کار برنیایید!

مبارزه با اضطراب

در تمام ساعات کارتان، سردرد شما را رها نمی‌کند؛ شب‌ها خسته می‌خوابید و صبح‌ها خسته‌تر بیدار می‌شوید؛ کمردرد و زانو درد همراه همیشگی‌تان شده و بی‌خوابی، مشکلات گوارشی، تحریک‌پذیری و پراشتهایی رهایتان نمی‌کند. شاید برای درمان این مشکلات بارها در مطب متخصصان مختلف منتظر مانده باشید و دست آخر هم یک جمله تکراری شنیده باشید:«چیز خاصی نیست! سعی کن استرس نداشته باشی!» برای آنکه مقدمات مبارزه با اضطراب را فراهم کنید، حتما نباید مدام از کوره در بروید و در دلتان سیر و سرکه بجوشد. اضطراب به ترشح بیشتر هورمون کورتیزول در بدنتان منجر می‌شود و مشکلات متعدد جسمی را به جان شما می‌اندازد.

مغز و بدنتان درحال مبارزه با اضطراب است؟

گاهی اضطراب شغلی زندگی شما را با چالش‌های متعددی روبرو می‌کند و گاهی اضطراب به همراه همیشگی شما تبدیل می‌شود و بدون هیچ دلیل مقطعی، سراغتان می‌آید. این مشکل ممکن است بخاطر قرار داشتن در معرض استرس در دوره‌ای از زندگی گرفتارتان کند، عارضه یک تغییر جسمی خاص مثل بارداری باشد، یا تنها حاصل به ارث بردن برخی از ژن‌ها یا تجربه کردن برخی از رویدادها در زمان کودکی باشد. با این وجود، دلیل مبتلا شدنتان به اختلالات اضطرابی هرچه که باشد، باید بدانید که تنها با حفظ آرامش در زندگی فعلی و بدون کمک گرفتن از متخصصان، نمی‌توانید از آن رها شوید.

استرس مزمن، ساعت بیولوژیک بدنتان را دچار اختلال می‌کند، بر ترشح هورمون‌ها در بدنتان تاثیر می‌گذارد، نگاه شما را به زندگی تغییر می‌دهد و حتی زمینه را برای ابتلا به بیماری‌های ناتوان‌کننده‌ای مثل سرطان، دیابت، مشکلات قلبی و … فراهم می‌کند.

بسیاری از ما، اضطراب‌مان را به‌طور ناخودآگاه پشت پرده‌های دیگری پنهان می‌کنیم. کار زیاد، برنامه‌های تفریحی پی‌درپی، پرخوری یا پناه بدن به اعمال وسواسی، از جمله شایع‌ترین راه‌ها برای فرار کردن از اضطراب است و بعید نیست که فرد مبتلا، از دلیل رفتن به این پناه‌گاه‌های احساسی بی‌خبر باشد.

به درمان نیاز دارید؟

متخصصان برای مقایسه اضطراب طبیعی با اضطراب نیازمند درمان، معیارهای زیر را مشخص کرده‌اند.اگر شما در طول روز با این نشانه‌ها درگیر هستید، حتما باید به متخصصان مراجعه کنید و به جای ساختن با این درد، برای مبارزه با اضطراب از تخصص آنها بهره بگیرید.

  • کابوس می‌بینید یا اینکه به خواب نمی‌روید؟
  • احساس می‌کنید چیزی در گلویتان گیر کرده یا اینکه کسی پایش را روی قفسه سینه شما گذاشته؟
  • دلتان می‌خواهد همه‌چیز را بگذارید، بدوید و فرار کنید؟
  • مدام احساس تهوع می‌کنید و صبح‌ها بالا می‌آورید؟
  • در بدنتان احساس کوفتگی می‌کنید؟
  • زود خسته می‌شوید؟
  • دلتان نمی‌خواهد در محیط کار مسئولیت تازه‌ای را به عهده بگیرید و در جمع‌ها توجه زیادی را دریافت کنید؟
  • بعضی لحظه‌ها احساس می‌کنید زمین و زمان به شما فشار آورده و دنیا روی سرتان خراب شده؟
  • دهانتان زیاد خشک می‌شود؟
  • نفستان کوتاه شده؟
  • چیزی که همکارانتان را آشفته نمی‌کند، برای شما هراسی بزرگ را ایجاد می‌کند؟
  • فکر می‌کنید ادامه دادن بی‌فایده است؟
  • در طول روز با صدای بلند و لحن خشن با دیگران صحبت می‌کنید؟
  • همراه با سایر نشانه‌های گفته شده، کمردرد، سردرد یا زانودرد را تجربه می‌کنید؟

مبارزه با اضطراب

حتی موفق‌ها هم مضطرب می‌شوند!

اینکه در یک لحظه، احساس کنید زندگی‌تان خوب پیش رفته و به موفقیت رسیده‌اید،به معنای این نیست که نیازی به مبارزه با اضطراب ندارید. خوشحالی یا رضایت از زندگی یک احساس درونی ماندگار است و گرچه به سلامت روان شما کمک می‌کند، اما از پس مهار همه عوامل اضطراب‌زا برنمی‌آید. باورهای نادرست را دور بریزید. شما می‌توانید از کارتان و دیگر جزئیات زندگی‌تان راضی باشید اما چاره‌ای جز مبارزه با اضطراب برایتان باقی نماند. درگیر شدن با اضطراب، گاهی حاصل حضور در محیطهای اضطراب‌آور است و گاهی هم به ژنتیک و شرایط فردی شما بستگی دارد. پس اگر احساس می‌کنید وضعیت زندگیتان نسبت به سالهای قبل آرام‌تر شده اما هنوز علایم حاکی از اضطراب رهایتان نکرده، خود را سرزنش نکنید. شاید متخصصان راه‌‎های دیگری را برای رها شدن از این احساس آزار دهنده سراغ داشته باشند.

 

منبع: سایکولوژی تودی

برچسب ها :